سوال:چرا خواندن اندیشه اسلامی ضرورت دارد؟ فلسفه گذراندن این واحد درسی برای همه دانشجویان کشور در تمامی رشته ها چیست؟
زیرا از نظر قرآن حکیم-که آخرین کتاب آسمانی است که توسط خاتم پیامبران با واسطه وحی دریافت شده است و اساس اسلام است و قوانین جمهوری اسلامی ایران هم مبتنی بر اسلام است- یعنی از منظر خدای خالق جهان و انسان، دین و مذهب مانند آب و هوا، مایه و پایه ی حیات حقیقی روح و روان انسانی است و بندگی تنها طریق تابندگی انسانیت انسان است و عبادت و عبودیت حق تنها راه انسان حقیقی شدن است. همانطور که بدن به آب و اکسیژن زنده است و تنفس می کند روح انسان هم به آب حیات وحیانی و علم نبوت و امامت زنده می شود.
زیرا از منظر انسان شناسی اسلامی انسان موجودی دو قطبی است که نیمه آن فطرت الهی است که مشتمل بر عقل و شعور شک ناپذیر و کفر گریز و کافر ستیز است و نیمه دیگر آن شهوت و شیطانِ شک پذیر و ایمان گریز و مومن ستیز است. تنها راه تقویت فطرت الهی عبودیت و عبادت حق مبین است و گرنه نیمه دیگر انسان، اهل نسیان حقیقت انسان است و تابع باطل و شیطان. و طغیان و عصیان می کند و بجای عقل و حکمت مسیر شهوت و نکبت را می پوید و می پیماید.
وظیفه انبیا و اولیا و پیروان آنها تنها انذار و تبشیر و ابلاغ دعوت الهی به آدمیان است و مسئول نتیجه نیستند و در قبال طغیان مردم بازخواست نمی شوند و در امر هدایت مسلط بر مردم نیستند زیرا انسانها واقعا آزاد و مختار آفریده شده اند و به اختیار و اراده خود یا عقلانیت می ورزند و ایمان می آورند و اهل حق می شوند و به هدایت و نورانیت و سعادت جاودانه می رسند یا اینکه جهالت می ورزند و به آغوش کفر می روند و اهل باطل می گردند و به ضلالت و ظلمت و شقاوت بی پایان گرفتار می گردند.
هدایت یعنی اینکه بدانی مبدا و منتهای جهان و باطن دنیا چیست و خالق و مالک تو کیست و با تو چه کرده و از تو چه خواسته و از کجا آمده ای و اکنون کجا هستی و چه وظیفه ای داری و به کجا خواهی رفت و مسیر درست و غلط و حق و باطل چیست. بدانی که آخرت باطن و هسته دنیاست و دنیا عرصه عمل و آزمون و اختیار و اختبار و پوسته و زمینه آخرت است و آخرت میدان محاسبه و مجازات و پاداش است. سلامت و سعادت در تبعیت از حقیقت محکم و ریشه دار در پرتو دیانت با نور هدایت است و مرض و شقاوت هم در پیروی از باطل بی اساس و بی ریشه در سایه دنائت با ظلمت ضلالت است.
لذا همه لازم است پیام اسلام را بشنوند و به آنها ابلاغ و تبلیغ شود و درس اندیشه اسلامی زمینه ای برای ابلاغ آموزه های وحیانی به نسل جوان و تحصیل کرده دانشگاهی است. اما علوم دیگر مثل فیزیک و شیمی و زیشت شناسی و ریاضیات و روانشناسی و جامعه شناسی و منطق و فلسفه و عرفان برای همه ضرورتی ندارد و این مثل این است که هیچ کس بدون آب و اکسیژن و نان زنده نمی ماند اما اگر کسی در تمام عمر هم سیب و پرتقال و موز و خیار و گوشت گوزن و آهو نخورد باز هم زنده می ماند. لذا بدون علوم تخصصی حیات انسانی برقرار است اما بدون علم دیانت و تدین و دین و مذهب، مرگ روحانی حقیقت انسان قطعی و جبری است و انسان به اسفل سافلین سقوط می کند و حقیقت خویش و هسته انسانی خود را می بازد و به پوسته و باطل سرگرم می شود.
علم اسلامی یک علم عمومی است معنی آن این نیست که تخصصی نیست و فهم آن آسان است بلکه علم هدایت پیچیده ترین و ظریف ترین علم تخصصی است که تخصص انبیاست بلکه منظور این است که عمومی است نه خصوصی و مخصوص گروهی و طبقه ای خاص از انسان ها.
به همین دلیل است که روحانیون مذهبی و متخصصین علم دین و تدین برای تبلیغ به همه جا می روند و با همه اقشار جامعه و طبقات متفاوت اجتماع سر و کار دارند و همه مردم را مخاطب خود می دانند اما عالمان و متخصصین علوم دیگر چنین نیستند.
بنابراین همه دانشجویان اندیشه اسلامی دارند اما همه آنها همه درس های دیگر را ندارند و هر گروهی در رشته خاصی تحصیل می کنند.
از این رو همه باید خداشناسی و خود شناسی و انسان شناسی و معادشناسی و راهنما شناسی را بخوانند و به آنها بیاندیشند. اندیشه یک به خود و انسان و خدا و معاد پرداخته بود و اندیشه 2 هم به راهنما شناسی(نبوت و امامت و عالم دینی) می پردازد.
